قدس آنلاین- بسم الله الرحمن الرحیم. السّلام علیک یا اباعبدالله.
روضۀ شب هفتم با ذکر عطش شروع میشه:
حرم آب ندارد
علی خواب ندارد...
از روز هفتم، دیگه:
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
امشب دیگه روضه نمیخواد بخونم برات. خودت تصور کن. روضۀ شیرخواره میتونه همۀ آدمهای دنیا رو گریهکن اباعبدالله(علیهالسلام) کنه. کافیه فقط تصور کنی، طفل شیرخوارهای بهش آب نرسه. به مادرش آب نرسه:
أستغفرُالْـ... گرمی بوس آخر
أعوذُ بِـ... ـ. زلف سیاه دلبر
بِسمِ... یه چین دامن بلندت
اَلحمدُ لِـ... ـ. دستای کیمیاگر
ما هم شدیم شبیه روضهخونا
مرثیهگوی کشتههای بیسر...
پرت نشم از اون چیزی که میگفتم
داشتم میگفتم از علیّ اصغر
از اون شهید ماورای پاکی
مجاهد تشنۀ شیر مادر
از بچۀ بهونهگیر معراج
که با دوتا فرشته رفته دردر
روضۀ علیاصغر گفتنی نیست، تصویریه. فقط همینقدر بگم: بعضی مقاتل نوشتهاند از قرارگرفتن این طفل بیگناه توی آغوش پدر تا شهادتش چند لحظه هم طول نکشید. اباعبدالله(علیهالسلام) اومد با طفل شیرخوارش وداع کنه. هنوز لبش رو به لبها و گونههای علیاصغر رسونده یا نرسونده، تیر حرملۀ ملعون سررسید. دیگه بقیهاش رو خودت با شعر گریه کن:
از اون نهالِ نزدهجوونه
از عطش و یه مرگ عاشقونه
گردهمایی کویر و دریا
زیر لوای عشق و تازیونه
از انتظار مادرای تبدار
تشنگی عشقای بچگونه
پرندههای زخمی رهایی
گذشته از لذت آب و دونه...
اگه کسی به طفل شیرخواری آب برسونه، هیچکس نمیگه: «آفرین! چقدر جوانمردی بهخرج داد! » ولی اگه جماعتی تشنگی شیرخواری رو ببینن و دست روی دست بذارن، همۀ مردم دنیا لعنتشون میکنن:
یه قطره لطف و اینهمه هیاهو؟
قیمت آب اینجا چقدر گرونه!
تیر سهشعبه و گلوی اصغر؟
خاک تو سرِ مردم اون زمونه
مقتل نوشته وقتی تیر سهشعبه رسید، «فَذَبَحَهُ» : همون دم سر علیاصغر رو از بدن جدا کرد. اباعبدالله(علیهالسلام) کوه صبره. اهلبیتش هم بهترین اهلبیتاند به شهادت خود آقا. اما با دل داغدار مادر چه باید کرد:
خدا کند برسد خیمه تاب داشته باشد
برای مادر اصغر جواب داشته باشد
گمان نمیکنم از این به بعد، مادر تنها
بدون کودک و گهواره خواب داشته باشد...
به خیمهای ببریدش رباب را که در آنجا
نه شیرخواره ببیند، نه آب داشته باشد... (علی زمانیان)
بمیرم برای دل سوختۀ حسین(علیهالسلام) :
زخمی من! صدای کودکت کو؟
سیاهی زلف عروسکت کو؟
کی تو رو برده دلسپردهبازی؟
حسین من! شهید کوچکت کو؟
باغ قشنگ یادگاری یاس
قرمزیِ گلای میخکت کو؟
با توامای حضرت سبز سیمرغ
صدای بیتابی مرغکت کو؟
کی تن دریایی تو زخمی کرده؟
ماهی تشنه، بگو پولکت کو؟
سروِ بلند دشت بینیازی
گواه معصومی پیچکت کو؟... (محمدرضا پاکزادیان)
نظر شما